... آرشیو مطالب پست الکترونیک لينك rss عناوین مطالب وبلاگ تم دیزاینر
صفحه نخست
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 39 بازدید دیروز : 9 بازدید هفته : 88 بازدید ماه : 122 بازدید کل : 8776 تعداد مطالب : 120 تعداد نظرات : 0 تعداد آنلاین : 1
نگاهم کن ،
نگاهی عاشقانه
نگاهی بی تکلف ،
بی بهانه
نگاهم کن
که محتاج نگاهم
اسیر و عاشق و
بی آشیانه
بیا جامی بده ،
زان چشم مستت
خمار خمر آن ،
خُم الستت
جانم بسوزان
که دادم، هستی
خود را بدستت
دلم را دربدر
بی خویش کردی
دل شیداییم را
ریش کردی
دلم را در
میان کوی بازار
سزاوارهزاران
نیش کردی
زدی زخمی
که در مانی ندارد
دوا و مرحم
جانی ندارد
ز تیر تیز مژگان
که دیگر دین
و ایمانی ندارد
بزن نای ، نی ام
را شورکردی
ز شورت دیده ام
پر نور کردی
بزن نای دلم
راهمدلی کن
دلم را همدم
ماهور کردی
بتا قدر دلم ر
ادلبری کن
دمی جان وسرم را
سروری کن
بتا قدری دگر،
دستی برافشان
به نیکی ،ساغرم
را ساغری کن
دوسه جامی بده ،
مخمورشب را
نم آبی بده این
تشنه لب را
دوسه جامی بده
زآن خمره ناب
که شوید از تنم ،
این کهنه تب را
بسوزان هستی ام ،
هستی نخواهم
بجز همه دستی ات ،
دستی نخواهم
بسوزان هستی ام،
چون درره عشق
دگر این حال و
بد مستی نخواهم.
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.